سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بیدوی (روستایی زیبا در شهرستان زاوه ، خراسان رضوی)
بسم الله الرحمن الرحیم 

بسم الله الرحمن الرحیم 

امروزه شاید یکی از مشکلات و معضلات اجتماعی ما آدمها مسئله­ی تشابه اسمی باشد که بعضا در این رابطه به مشکلاتی نیز بر می خوریم ، البته بعضی نامها و نام خانوادگیها  چون تکرار بیشتری دارند و افراد بیشتری به آن نامیده می شوند ، مشکلات بیشتری دارند  ، در این میان فامیل میرزابیگی شاید به ظاهر و بخصوص در برابربعضی فامیلها ، فامیل بزرگی به نظر نیاید و اینجانب نیز در ابتدای جوانی که سری پرشورتر داشتم و اهل مطالعه نیز بودم از طرفی در پی تغییر نام خانوادگیم بودم و از طرفی فکر می کردم فامیل منحصر به فردی داریم که شاید بجز از روستای خودمان در جای دیگری مرسوم نباشد ولی وقتی در فرهنگ لغات معانی بزرگ آن را دیدم از تغییر آن صرف نظر کردم و بعدها نیز متوجه شدم که این فامیل آنچنان هم منحصر به فرد نیست و در استانها و شهرهای زیادی گسترده است ...        

هیچوقت یادم نمی رود برای اولین بار در پائیز 1361 بعد از عملیات مسلم بن عقیل در بلندیهای مشرف بر سومار مستقر بودیم ، متوجه شدم که یگان هوابرد شیراز هم در کنار ما مستقر است ، از آنجا که یکی از دوستانم بنام علی دلشب در آن یگان بود برای ملاقاتش رفتم ، وقتی خودم را معرفی کردم و سراغ دوستم را گرفتم یکی از سربازها گفت : یک نفر میرزابیگی هم داریم ، دوست دیگرم آقای ابراهیم میرزابیگی نیز در همان یگان خدمت می کرد که در اردیبهشت همان سال به شهادت رسیده بود ، فکر کردم ایشان را می گوید ، تا خواستم چیزی بگویم ، صدا زد میرزابیگی و سرباز دیگری بنام میرزابیگی آمد که متوجه شدم از بچه های استان فارس می باشد . و بعدها ، بخصوص در فضای مجازی بیشتر پی به بزرگی و گستردگی این فامیل بردم و بخصوص که افراد این فامیل با همه  پراکندگی چه از نظر ظاهری و چه از نظر رفتاری شباهتهای زیادی با هم دارند.         

در اینجا برای نمونه به گوشه ای از این موارد که اینجانب  نویسنده­ی این سطور ، حسین میرزابیگی فرزند اسماعیل و ستاره، به آن برخورده ام و آنهم بیشتر در مورد « حسین میرزبیگی » اشاره می کنم :

1-      از همان ابتدای ورود به مدرسه دوست دیگری هم با من همکلاس بود با نام حسین میرزابیگی هر دو متولد 1344 و با توجه به اینکه سجلی در آن زمان سالی یکبار به روستا می آمد و برای همه ی بچه هایی که در آن سال به دنیا آمده بودند سجل یا همان شناسنامه صادر می کرد شماره ی شناسنامه ی ما هم چند شماره ای با هم اختلاف داشت که این شده بود معضلی و تا پایان سال سوم راهنمایی که با هم بودیم این مشکل را داشتیم هرچند در مدرسه ی ابتدایی چون فامیل همه میرزابیگی بود با اسم پدر صدا می زدند که من بودم حسین اسماعیل و دوستم حسین عباس ولی در دوره ی راهنمایی می گفتند میرزابیگی اسماعیل و میرزابیگی عباس و ... ( در حال حاضر هم در مدارس روستای بیدوی دانش آموزان را با همان پسوند نام پدر صدا می زنند نه با نام خانوادگی )  

2- - چند سال پیش سه نفر باهم به محفلی رفتیم من ( حسین میرزابیگی ) و عمویم که نامش حسین میرزابیگی و یکی دیگر از دوستان که او هم حسین میرزابیگی می باشد ، وقتی اعضای محفل پرسیدند کدامیک حسین میرزابیگی هستید ، دوستمان که راننده است با یک ضرب المثل روستایی و با خنده گفت : من حسین و این حسین و اون حسین ، هرسه حسینیم یا حسین ... البته محفل محفل قرآن و دعا بود !

3- - چند سال پیش در روستا خانه­ی کوچکی خریدم ، این خانه از سمت غرب به کوچه می خورد ، از جنوب به منزل حسن میرزابیگی ، از شمال به منزل حسین میرزابیگی فرزند علی رضا و از شرق به منزل حسین میرزابیگی فرزند اسماعیل و جالب اینجاست که تشابه اسمی من با این همسایه بیشتر از اینهاست به این صورت که نام پدر و پدربزرگهای ما هم یکی می باشد : حسین میرزابیگی فرزند اسماعیل فرزند علی و ... هر چند از نظر سن و سال و دیگر مشخصات تفاوتهای زیادی داریم

-  از سه عضو شورای اسلامی روستای بیدوی دو نفر نامشان حسین میرزابیگی است و نفر سوم عباس میرزابیگی

5-دو نفر راننده­ی اتوبوس داریم که هردو نامشان حاج حسین میرزابیگی می باشد و نام تنها برادرشان علی میرزابیگی و نام پدرشان محمد یوسف که یکی در جاده تربت حیدریه به تربت جام و یکی در جاده تربت حیدریه به روستای بیدوی کار می کنند.

6- - چند وقت پیش نامه ای را سه نفر می خواستیم امضا کنیم که هر سه حسین میرزابیگی بودیم ...

7-  -   چند وقت پیش در صف نماز جماعت مسجد جامع روستا نشسته بودم ، وقتی به سمت راستم نگاه کردم دیدم چهار نفر حسین میرزابیگی دیگر هم به ترتیب نشسته اند  

8-    -  پسر عمویی دارم که ایشان هم حسین میرزابیگی بودند ولی چند سال پیش نام خانوادگی فروغی زاده را برای خود برگزید و بدین ترتیب یک نفر از حسین های میرزابیگی کاسته شد !

9-   - آخرین اتوبوسی که امسال برایشان روایتگری کردم از شهر خودمان ( زاوه ) آمده بود و راننده­ی آن حاج حسین میرزابیگی بود یعنی هم راننده و هم راوی هر دو حسین میرزابیگی

-   - آنچه در این نوشتار به آن پرداختم مربوط به اهالی روستای بیدوی شهرستان زاوه (تربت حیدریه ) خراسان رضوی می باشد که فامیل حدود 90/0(نوددرصد )مردم آن میرزابیگی می باشد و گرنه فامیل بزرگ میرزابیگی در شهرهای مختلفی مثل تهران ، مشهد ، تربت حیدریه ، کاشان ، کرمان ،رفسنجان ، کرمانشاه ، قصر شیرین ، همدان ، ملایر ، محلات ، ایلام ، استان فارس و... گسترده اند بعنوان مثال اگر در اینترنت نام حسین میرزابیگی را سرچ نمائید دو نفر بیشتر از بقیه به چشم می خورند ، یکی جناب آقای مهندس حسین میرزابیگی اهل کرمان و از مسئولین جهادکشاورزی کرمان که عکس ایشان می آید و دیگر این حقیر حسین میرزابیگی اهل تربت حیدریه (زاوه) نویسنده و پژوهشگر که بیشتر کتابها و عکسهای مربوط به مطالب من می آید ، جالب اینکه چند سال پیش در خرمشهر وقتی می خواستم بعنوان راوی سوار اتوبوسی شوم ، مسئول اتوبوس وقتی نام میرزابیگی را برد دیدم یک نفر دیگر هم جواب داد ، وقتی بیشتر با این آقای میرزابیگی آشنا شدم متوجه شدم ایشان جواد آقا فرزند همان جناب مهندس میرزابیگی کرمانی می باشد که در اینترنت گروه سایبری افسران جنگ نرم را اداره می کنند و از همان دیدار دوستیمان پایدار شده است .

     - و نکته ی جالب دیگر ( و برای تبرک ) اینکه وقتی نام شهدای میرزابیگی را سرچ کردم از حدود 14-15 شهیدی که به نام میرزابیگی پیدا کردم نام سه تن ابراهیم میرزابیگی بود 1- ابراهیم میرزابیگی از روستای بیدوی زاوه 2- ابراهیم میرزابیگی از مشهد 3- ابراهیم میرزابیگی از ایلام

-   - و جالبتر اینکه در آخرین ساعاتی که این مطلب را می نوشتم بعد از مدتها سری به نظرات ارائه شده در وبلاگ بیدوی زدم ، در پایان مطلبی که برای شهید علی اصغر میرزابیگی نوشته بودم این نظر رائه شده بود: « علی اصغر میرزابیگی     شنبه 3 فروردین 1392 11:11                                    اینجانب تعجب میکنم چون اسم وفامیلم وتاریخ تولدم و منطقه عملیاتیم همه شبیه این بزرگوار است خدا رحمتش کنه و شفیع ما شود جالبه که اسم برادرم نیز اکبر است تماس من... میباشد » و البته در روستای ما شاید 5-6 نفر دیگر هم اصغر میرزابیگی باشند که اسم برادر بزرگترشان اکبر میرزابیگی است ...

 *این مقاله تحت تاثیر مقاله « کژتابی های ذهن و زبان » استاد بهاءالدین خرمشاهی در ضمیمه­ ی فرهنگ و ادب روزنامه اطلاعات که این روزها منتشر می شود ، نگاشته شده است .

 


[ شنبه 92/3/18 ] [ 7:28 عصر ] [ حسین میرزابیگی ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By SibTheme :.

درباره وبلاگ

با سلام در این پست بشتر مطالب مربوط به زادگاهم روستای بیدوی bidvey ارائه می گردد ، لازم به توضیح است که چون در وبلاگ بیدوی از نظر فنی به مشکل خوردم این وبلاگ را راه اندازی نمودم ، تصویر دورنمایی از روستای بیدوی با سه شهید سرافرازش شهید ابراهیم میرزابیگی ، شهید حاج مختار آقابیگی و شهید علی اصغر میرزابیگی (با چفیه)
موضوعات وب
آرشیو مطالب
امکانات وب


بازدید امروز: 2
بازدید دیروز: 0
کل بازدیدها: 22449